دیروز یکی از اقوام پدری فوت شدند 

امروز رفته بودیم مراسم‌ سوگواریشون .

تو مراسم  یه لحظه داشتم به این فکر میکردم اون حاج خانمی که فوت شده به همه جا رسیده بعد فوت شده . 

اما من چی ؟! 

اگر من به این زودی بمیرم چی ؟! 

چکار کردم ؟! هیچکاری تو این دنیا نکردم ! هیچ کاری !

حداقل این خانم الان متاهل بوده ! خوشی هاشو تو این دنیا کرده ! بچه هاش الان براش عزاداری میکنند .

من حتی بچه ی هم ندارم برام بخواد عزاداری کنه ! یا بقول یکی حتی کسی نداریم برام فاتحه بخونه !

بعد گفتم خدایا مرگ منو وقتی بیار حداقل خوشی هامو کرده باشم بعد عزرائیل رو بفرست برام 

و  به این زودی  برگه ی خداحافظی منو امضاء نکنی ها ! من هنوز مونده خوشی ها رو ببینم !

هنوز دنیا مونده روی  خوبش رو به من نشون بده ! 

بعدش به خودم گفتم خوشبحال این حاج خانم حداقل عروس شدن دختراش و دوماد شدن

پسرهاش دید حداقل نوه های پسریش رو دید ولی مامان من چی ؟! حتی بدنیا اومدن برادرزاده ام رو ندید .

و این خیلی دردناکه .

این ندیدن ها خیلی دردناکه .

امیدوارم حداقل خدا بهم اونقدر عمر بده که هم بچه مو ببینم هم بابای بچه مو :)) 

حالا نوه ام رو ندیدم عیب نداره.

پاک پیر شدم و رفت و هیچ کدوم از اینا رو ندیدیم و ندیدیم .




 

+

با این پست شوخی ممنوع است .

ممنونم 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مطالعات تخصصی کانی‌شناسی ایران ستاره سهیل فروشگاه پگرا مدرسه با نشاط(ویژه بیستمین دوره پرسش مهر ریاست جمهوری) خرید و فروش و رهن و اجاره بازسازی خانه محفل 8 - محفل بسیجیان ساری گاهی به اسمان نگاه کن فروش کولر گازی در کرج | تعمیر کولر گازی در کرج | نصب کولر گازی در کرج amirphotoshop