تو این هیاهوی گرونی بنزین و قطعی اینترنت فقط یه چیز دل منو بعد از مدتها به حال و آینده
خوش کرد اونم شنیدن صدای عزیز دلم برادرزاده ی کوچکم علی کوچولو بود !!
امروز کلا هواییش شده بودم و یه بغض کوچولو ته دلم بود حتی به خانواده مقیم تهران هم گفتم
که دلم بدجور هواییش شده و دلتنگشم ولی خب صبح مدرسه بود !
و واقعا درست گفتن که دل به دل راه داره !!
چون همین چند دقیقه پیش برادرزاده جانم با یه صدای که از سر دلتنگی بود بهم زنگ زد و برای اولین بار بهم گفت :
عمه دلم خیلی برات تنگ شده کی میایی؟! تو رو خدا زود زود بیا !! با حرفاش بغضمو ترد و اشکمو درآورد:(
بعدش کلی از درس و مدرسه و اینا گفت
و در آخر گفت یکشنبه امتحان میان ترم زبان داره و براش دعا کنم که امتحانش خوب بده و
بهش گفتم من مطمئنم تو بالاترین نمره آموزشگاه رو میگیری و اون از ته دل خندید و گفت بقول عمه ایشالا :)
تابحال علی هیچوقت رو نکرده بود که دلتنگ من میشه یا منو دوست داره ولی الان بچه ام علی
جانم برادرزاده ی عزیزم بهم اینا رو گفت و دل منو از ته دل تو این آشفته بازار این روزها شاد کرد و امیدوار به آینده .
خدایا شکرت
درباره این سایت